مدت ها بود مي خواستم در رابطه با تلويزيون ، فرصت ها و آسيب هاش مطلب بنويسم ولي فرصت نشد كه نشد...

حالا هم كه نوشتم اون چيزي كه دلم مي خواست نشد... البته شد ولي براي وبلاگ از بس سر و تهش رو زدم كه خيلي خلاصه شد. اميدوارم بد نشده باشه.

در اهميت تلويزيون شايد جملاتي از امام خميني كفايت كنه: امام خميني در تاريخ 29/7/58 طي يك سخنراني اينطور فرمودند: « اگر اين دستگاه (راديو و تلويزيون) اصلاح بشود ، اميد است يك مملكت اصلاح شود ... من كرارا به آقاياني كه از راديو و تلويزيون اينجا آمدند تذكر دادم كه اين دستگاهي كه شماها اداره مي كنيد حساس ترين دستگاهي است كه در اين كشور است... بنابراين اصلاح اين دستگاه ها اصلاح جامعه است و فساد اگر در اين دستگاه ها واقع بشود فساد جامعه است. مسئوليت بسيار بزرگ است ،‌مسئوليت شماها بسيار بزرگ است.»

تلويزيون زاده ي يك تحول علمي در غرب است ، درست در زمانيكه دين را قرباني توسعه ي دنيايي و مادي خود كرده بودند. علم در نگاه غرب وسيله اي براي تقرب به خداوند نيست بلكه وسيله اي براي رسيدن به اهداف مادي است. به خصوص اينكه يك تئوري سياسي براي آينده ي جهان مد نظر مادي گرايان باشد. جذابيت اين جعبه ي جهان نما و ميزان تاثيرگزاري آن در بين مردم باعث شد تا آن خيلي زود به يك ابزار سياسي ، فرهنگي قوي براي سياستمداران غربي تبديل شود. ابزاري كه براي ترويج افكار يك جريان خاص بين المللي در جامعه ي جهاني بسيار هم موثر واقع شد.

اما انقلاب اسلامي در ايران بايد با اين پديده چه مي كرد؟ تلويزيون در جهان آن زمان سرشار از فحشا و دين گريزي بود. آيا فقط حذف فحشا از تلويزيون مسئله را حل مي كرد يا موضوع چيز ديگريست؟

در آموزه هاي اسلامي و انقلاب اسلامي ايران رويكردهايي وجود دارد كه با برخي از ماهيت هاي تلويزيون در تضاد است. اسلام رويكرد عميقي در بحث خانواده دارد و هرگونه اختلال در روابط خانوادگي را بر نمي تابد و حال آنكه وجود يك موجود جنجالي به نام تلويزيون كه ساخته ي عصر تكنولوژي است ساختار رفتاري و تعامل خانواده را دگرگون كرده است كه اين موضوع گاها ناهنجاري هايي را خواسته يا ناخواسته در خانواده موجب مي شود. تمركز والدين و فرزندان نسبت به يكديگر و مهر و محبت بين آنان و تربيت پذيري فرزندان از والدين هر از گاهي جاي خود را به تلويزيون گرايي و بي توجهي به همديگر داده است بطوريكه تلويزيون به يك عضو ثابت و مشترك هر خانواده اي تبديل شده است و اعضاي خانواده دور تلويزيون نشيني را به دور هم نشيني ترجيح مي دهند. البته به همين جا هم بسنده نشده است و عبادات فردي افراد را هم مختل كرده است. حتي به صله ي رحم ها هم رحم نكرده و محوريت اصلي را در مهماني هاي خانوادگي ، اين وسيله بازي مي كند. پس ذات تلويزيون داراي چنين مشكلاتي است. اما همه ي اينها دليل نمي شود كه آن را دور بياندازيم چرا كه با همه ي اين آفت ها ، فرصت هاي فراواني در ذات تلويزيون نهفته است كه قدرت تربيت و آموزش بالايي را دارا مي باشد. هر چند بايد حد و مرز تلويزيون را حداقل از دو مقوله جدا كرد: 1- والدين و 2- معلم . زيرا هر چه باشد تلويزيون روح ندارد و نفس والدين و معلم است كه رجحان و برتري دارد. اما متاسفانه آموزش رسانه اي داراي ويژگي هايي است كه وظيفه ي والدين و معلم را سنگين تر مي كند.

نكته ي ظريف ديگري كه بايد به آن اشاره كرد اينجاست كه غرق شدن در تكنولوژي غفلت آور است و ممكن است انسان را از كمال خودش دور بسازد و مي توان گفت كه غرق شدن در تكنولوژي به خصوص تلويزيون همان بروز شده ي گوساله ي سامري است.

در اينجا يك مبحث بايد لحاظ شود و آن ورود هنر در سه بعد به اين رسانه است:

1- هنر مديريتي ، 2- هنر محتوايي و  3- هنر نمايشي

چشم انداز مديران ما براي رسانه بايد افق اسلامي محض باشد. شكي نيست كه بايستي بين تلويزيون ما و ديگران تفاوت اصولي وجود داشته باشد.  در حاليكه جهان غرب از طريق تلويزيون جبهه ي خود را به درون خانه هاي ما آورده است و روي تك تك افراد جامعه ي ما كار مي كند تا به اهداف شيطاني خود دست يابد ، وظيفه ي رسانه نظام جمهوري اسلامي ايران كاملا مشخص است. ما نبايد دچار انفعال شويم بلكه برنامه ريزي مديران رسانه اي ما بايد كمك به جامعه براي دستيابي به كمال انساني باشد ولي متاسفانه به نظر مي رسد رويكرد برخي از مديران نه تنها اين نيست بلكه هدف فقط سرگرم كردن انسان هاست و اتفاقا اين همان چيزي است كه دشمن مي خواهد. سرگرم شدن از داخل و شبيخون از خارج! مقام معظم رهبري در اين زمينه فرموده اند : « راديو و تلويزيون يك دستگاه سرگرم كننده نيست ، يك دستگاه آموزنده است.»

يكي از مشكلات اساسي ما در تلويزيون و برنامه سازي ها مشكل محتوايي است. وقتي به رسانه هاي غرب نگاه مي كنيم مي بينيم كه آنها براي رسيدن به هدفشان ، با توجه به اينكه در مسير غلط و شومي است از لحاظ محتوايي بسيار حساب شده و دقيق کار می کنند ولي وقتي به برنامه هاي خودمان نگاه مي كنيم رگه هاي بسياري از پوچي و بي هدفي را ملاحظه مي كنيم كه اين موضوع با توجه به حرف هاي بسياري كه اسلام براي گفتن دارد جاي بسي تاسف دارد.مقام معظم رهبري در اين مورد فرموده اند : « ما هنر پيشه هاي خوبي داريم ، كارگردان هاي خوبي داريم ، صحنه آرايي ها خوب است ، اما مضمون ها پوچ است و اصلا مناسب با آن شكوه و اوج انقلاب و واقعيت هاي بسيار عميق و ظريف و زيباي جامعه ي ما نيست و آن پيچيدگي و عمق معارفي كه در اختيار ماست در آنها ديده نمي شود.»

يك مشكل مهم مديريتي اينست كه انقلاب ما انقلاب مستضعفين است ولي رويكرد رسانه اي ما برنامه سازي براي مرفهين بي درد است. نه اينكه هيچ توجهي به آنها نشود ، بلكه هدف آنها نيستند و اغلب دردها و حسرت ها است كه براي مستضعفين و همينطور دين مداران (هرچند مرفه) پس از تماشاي تلويزيون خودمان باقي مي ماند. حضرت امام خامنه اي مي فرمايند:‌« زندگي تجملاتي نبايد به هيچ وجه ترويج شود ، بلكه بايد تخريب شود و نقطه ي منفي به حساب بيايد. چرا بي خود تجمل گرايي رواج پيدا كند؟»

و نیز بايد اين تفكر مديريتي در صداوسيما كه براي جذب مخاطب به هر راهي از جمله موسيقي هاي حرام و برنامه هاي آنچناني با روابط ناشايست زن و مرد متوسل مي شوند ، از بين برود . حضرت امام خميني در اين مورد فرموده اند:

« راديو و تلويزيون را تبديلش كنيد به يك راديو و تلويزيون آموزنده ،‌موسيقي را حذف كنيد ، نترسيد از اينكه به شما بگويند كه كهنه پرست شديد. باشد ما كهنه پرستيم. از اين نترسيد. همين كلمات نقشه است براي اينكه شماها را از كار جدي عقب بزنند. اينكه مي گويند كه اگر چنانچه موسيقي در راديو نباشد آن ها مي روند از جاي ديگر موسيقي را مي گيرند ، بگذار بگيرند از جاهاي ديگر ، شما عجالتا آلوده نباشيد. آنها كم كم بر مي گردند به اينجا. اين عذر نيست كه اگر موسيقي نباشد در راديو ، آنها مي روند از جاي ديگر موسيقي را مي گيرند. حالا اگر از جاي ديگر مي گيرند ما بايد به آنها موسيقي بدهيم؟»

مقام معظم رهبري نيز در اين زمينه فرمودند:« گاهي اوقات افزايش مخاطب به قيمتي است كه نمي ارزد. آنها جذب مي شوند اما به چه جذب مي شوند؟ به چيزي كه يا منفي است و يا خنثي. جذب مخاطب به هر قيمت؟»

حالا اين سخنان امام و آقا را در نظر بگيريد و مقايسه كنيد با اتفاقاتي كه در راديو و تلويزيون ما مي افتد. كاش فقط هر از گاهي اين موسيقي ها پخش مي شد ولي وقتي براي برنامه ي كودكان تماماً موسيقي هاي حرام پخش مي شود نشان از اين است كه ما به بي راهه مي رويم. هدف بجاي اينكه تربيت نسل براي حكومت مهدوي باشد ، تربيت نسلي مطرب و موسيقي خواه صورت مي گيرد و همه ي اينها فقط به بهانه ي برنامه اي شاد است! آيا شادي با موسيقي براي كودكان به دست مي آيد؟!!!

الحمد لله غالب مديران رسانه اي ما افرادي مومن و انقلابي اند ولي برنامه هاي ما هنوز رنگ و بوي كاملي از ايمان و انقلاب نگرفته است. بايد به جايي برسيم كه همه ي مديران ،‌ برنامه سازان و حتي هنرمندان ما مومن ، انقلابي و دلسوز باشند و در همه ي آنها اين موضوع نهادينه شده باشد كه بايد روح اسلام حاكم بر توليدات و اثرهايشان باشد.

اگر نگاهي به توليدات ديني داشته باشيم مي بينيم كه از قضا ميزان مخاطبان اين برنامه ها خيلي بيشتر از ساير برنامه هاست و اين يعني ذائقه ي جامعه (حتي در وسعت جهاني آن) ذائقه ي ديني مي باشد پس بهتر است ما خودمان كام مردممان را تلخ نكنيم.

اميدوارم اين گفته ها روزي به نتيجه اي برسه... إن شاءالله