مدتي است كه ايالات متحده امريكا با چالش بزرگي در قلب اقتصادي خود يعني خيابان وال (Wall Street) مواجه شده است. اما چرايي حضور مردم امريكا در اين خيابان خود جاي بحث بسياري دارد. حضور بزرگترين بورس جهان و ساير بورس هاي مهم امريكا به عنوان مركز و نماد نظام سرمايه داري ليبرالي در وال استريت علت اين تجمعات و تظاهرات بي نظير برای مبارزه با آنهاست. در واقع بايد گفت اكنون قيام امريكائيها عليه تئوري و نظام سرمايه داري در حال رخ دادن است و موج بيداري بي سابقه اي به جريان افتاده است كه هر روز بزرگتر مي شود و تا ایجاد يك سونامي بزرگ كوتاه نمي آيد.

امروز غالب مردم امريكا دريافته اند كه نسخه هاي پيچيده شده براي آنها نسخه مناسبي براي مرفه كردن جامعه نبوده بلكه راهكاري در جهت افزايش ثروت ثروتمندان و تقويت لابي هاي ويژه ي صهيونيستي در جهان بوده كه فلاكت كنوني مردم امريكا را رقم زده و البته به تمام كشورهاي وابسته نيز سرايت كرده است.
اما اتفاقات وال استريت اولين اقدامي نيست كه در مخالفت با نظام حاكم بر امريكا افتاده است بلكه آتش زير خاكستري هميشه وجود داشته كه در سكوت رسانه اي نمايان نبوده است. آتشي تحت عنوان جدايي طلبي ايالات مختلف كه شايد در سالها و يا ماه هاي آينده ديگر نتواند در بايكوت خبري بگنجد و صفحه هاي مهم ديگري از تاريخ همچون فروپاشي شوروي سابق ورق بخورد.
استدلال امكان جدايي طلبي در امريكا
در ابتداي تشكيل دولت فدرال ، 13 ايالت در جهت اتحاد ، پيمان «كنفدراسيون» را در سال 1781 مشروط بر «غيرمتعهد بودن اتحاد» امضا كردند كه اساسا معناي فدراليسم همين است كه كشورها بخشي از حاكميت خود را به يك حكومت مركزي مي سپارند و در عين حال براي هر دو حكومت (ايالتي و فدرال) محدوديت هايي بوجود مي آورند و حتي بعدها كه تعداد ايالات به 50 افزايش يافت ، اين شرط پابرجا ماند و برخي ايالات مانند «ورمونت» ، «نيويورك» و «رودآيلند» به شرطي قانون اساسي امريكا را تصويب كردند كه «حق تجزيه» براي آنها محفوظ باشد. همينطور در اعلاميه استقلال امريكا در قرن 17 آمده است كه هرگاه شكلي از حكومت حق مردم را از بين ببرد ، اين حق مردم است كه حكومت را تغيير داده يا سرنگونش كنند. بنابراين انگيزه هاي جدايي طلبي از همان ابتداي اتحاد ايالت ها در امريكا وجود داشته و زمان فعلي با توجه به شرايط بوجود آمده فرصت مناسبي براي سربرآوردن آن انگيزه هاست.
عوامل اتحاد
اصولا اتحاد موقعي شكل مي گيرد كه ترس از سيطره دشمن خارجي وجود داشته باشد. لذا از آنجايي كه بسياري از ايالت هاي امريكا قبل از اتحاد و استقلال ، مستعمره فرانسه و انگليس بودند تمايل به استقلال در آنان شكل گرفت. همچنين پايان دادن به جنگ هاي شمال و جنوب و صلح در قالب يك حكومت واحد ، ارتقا سطح بين المللي تحت نام كشوري بزرگ ، ثروت اندوزي به خصوص پس از جنگ هاي جهاني از طريق جذب سرمايه هاي خارجي پس از ايجاد جايگاه مناسب امريكا در جهان و ... از ديگر عوملي بود كه به اتحاد امريكائيها انجاميد و يا تا به حال ادامه يافت.
علت هاي جدايي طلبي
امريكا همواره با هراس افكني در دل مردم اين كشور به دليل وجود دشمن خارجي همچون شوروي و تقويت روحيه اتحاد در مردم با اين بهانه ، بر بسياري از نارسايي هاي موجود در كشورش سرپوش گذاشته و پيش رفته است. اما پس از فروپاشي شوروي با نمايش ساختگي 11 سپتامبر و پس از آن ماجراي ايران هراسي در قضيه انرژي هسته اي سعي در دشمن تراشي كاذب براي خود داشته و دارد تا بهانه اي براي جدایی ايالت هاي خود نداده باشد ولي همه اينها بنا بر دلايل خاص خودشان و رو شدن اصل ماجرا بي نتيجه ماند.
تلاش نظام سرمايه داري امريكا در مرفه پروري و ايجاد انگيزه هاي اينچنيني هم در مردم نتيجه معكوس داد و هم اكنون اين قضيه هم بلاي جان اين حكومت شده است بطوريكه با توجه به سياست هاي مداخله جويانه امريكا در عرصه بين المللي و صرف هزينه هاي گزاف در كشورهاي تحت اشغال خود ، مشكلات بهداشتي ، بدهي هاي خارجي ، افزايش بي كاري و ... باعث شده تا «فقر» در ميان تبليغات گسترده مال اندوزي و زندگي مدرن ، سربرآورد و حكومت جوابي در اقناع مردم نداشته باشد. حقيقت اين است كه دولت فدرال با مالياتي كه از ايالت هاي مختلف مي گيرد ، هزينه هاي گزافي را در خلاف مسير صلح ، در راستاي اشغالگري انجام مي دهد كه بالطبع نارضايتي عمومي را در پي دارد چراكه اگر ماليات هر ايالتي صرف هزينه هاي خودش شود مسلما بسياري از مشكلات حل خواهد شد.
ضمن اينكه سياست هاي كدخدا منشانه امريكا در جهان هم با شكست روبرو شده است. نقش محوري امريكا در عرصه بين المللي كه سالها باعث غرور كاذب مردم امريكا شده بود ، اكنون به آتش كشيده شدن پرچم اين كشور در بسياري از كشورها ، عاملي براي تحقير مردم و افت غرور ملي آنان شده است. حمايت هاي بي دريغ امريكا از رژيم وحشي صهيونيستي نيز آنقدر ايالات متحده را بي آبرو كرده است كه شايد ديگر اين ايالت ها راضي به چنين وصله اي نباشند.
دنيا زدگي ، دين گريزي ، تبعيض نژادي و فساد اخلاقي نيز از عوامل مهمي هستند كه پس از سالها رواج در امريكا ، اكنون بوي تعفن آن فراگير شده و فطرت انساني مردم آن ديار را بيدار كرده است و آنها را به تكاپو انداخته تا شيوه جديدي از زندگي را در قالب حكومتي محدودتر و البته جديدتر تجربه كنند. شايد فروپاشي صورت گرفته در خانواده هاي امريكايي در فروپاشي ايالتهاي آن نقش موثري ايفا كتد!
نشانه هايي از جدايي
هم اكنون برخي فعالان در اين عرصه در بسياري از ايالت هاي امريكا ، با به راه انداختن گروه هايي با وسوسه مزاياي استقلال ايالتي ، اينطور تبليغ مي كنند كه فقط با صرف هزينه هاي مالياتي در داخل ايالت و عدم تحويل آن به دولت فدرال مي توان زندگي بسيار بهتري داشت ، و به اين شكل سعي مي كنند عموم مردم را با خود همراه كنند و با توجه به شرايط اقتصادي خطرناك در امريكا همراهي مردم دور از تصور نيست.
ضمن اينكه جنگ طلبي حكومت امريكا نيز باعث بوجود آمدن جنبش هايي در حمايت از صلح در امريكا شده است كه همه اينها زمزمه هايي از تقابل بزرگ مردم در برابر كاخ سفيد است.
ايالت هاي تگزاس و ورمونت كه حتي سابقه تحركات جدايي طلبي را هم دارند چند سالي است كه مجدد فعال شده اند و در ايالت ويسكانسين (Wisconsin) نيز جنبشي براي استقلال به راه افتاده و پايگاه اينترنتي جمهوري ويسكانسين كه تصويرش را ملاحظه مي كنيد در حال هدايت تجزيه طلبان و توجيه مزاياي استقلال است.

در بخشي از اين سايت شمارشگري زير عبارت «Federal Government Debt» به معني « بدهي حكومت فدرال» گذاشته و با سرعت افزايش آن را به نمايش مي گذارد.
در پايان
مقام معظم رهبري در اجلاس بين المللي حمايت از ملت مظلوم فلسطين خطاب به سران امريكا فرمودند : «تا چه زماني قادريد ملت خود را فريب دهيد؟ آن روزي که ملت آمريکا دريابد که شماها براي چند روز حکومت بيشتر، تن به ذلت و تبعيت و خاکساري در برابر زرسالاران صهيونيست داده ايد و مصالح ملتي بزرگ را در پاي صهيونيستها قرباني کرده ايد، با شما چه خواهد کرد؟»
ما حتم داريم جنبش وال استريت فراگير خواهد شد و إن شاءالله موج بيداري اسلامي كه به درون مرزهاي امريكا هم رسيده ، به زودي ريشه هاي ظلم و استكبار را بخشكاند همانطور كه تا به اينجا در طول اين 9 ماه لرزانده است.